درس سی و هفتم چله پروانگی

دوره پروانگی

درس سی و هفتم: تکرار درس‌های زندگی

 

  هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد                               خداش در همه حال از بلا نگه دارد
  حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست                        که آشنا سخن آشنا نگه دارد

 

سلام خدمت شما دوستان همراه و همدل
امیدوارم که حالتون عالی باشه.??
و آماده باشین برای شنیدن یکی دیگر از مباحث مربوط به دوره پروانگی.?

?دوستان عزیز درمورد «تکرار درس‌های زندگی» میخوام با شما صحبت کنم.?

احتمالا برای شما هم پیش اومده که یک اتفاقی در زندگی شما چندین بار اتفاق افتاده.? مثلاً اثباب‌کشی کردین از یک خانه‌ای به خانه دیگه. اونجا همسایه بدی گیرتون اومده.
بعد با خودتون گفتین نه شاید همسایه‌های این ساختمون مشکل داره. بعد محل زندگی‌تونو عوض کردین. باز هم همسایه‌های بد گیرتون افتاده و کلا احساس میکنید هر جا که میرید همسایه‌های بد گیرتون میافته.?

یا وارد شغلی شدین و در اون شغل موفق نشدین. شغل‌تون رو عوض میکنید و باز هم همین اتفاق میافته.?

یا وارد یک ارتباطی شدین و این ارتباط به شکست رسیده. باز هم یک ارتباط دیگه و ارتباط دیگه. مجدد میبینید که ارتباطی که با دوستان‌تون برقرار میکنید همیشه توش یک اتفاقی میافته. و اون ارتباطات به شکست میرسه.?

دوستان بحث تکرار درس‌های زندگی خیلی مهمه. پس لطفاً با دقت گوش کنید.

?ما در مدار فرکانسی زندگی می‌کنیم. یعنی همون مدارهای انرژیکی که با افکار و باورهامون اون‌ها رو تشکیل دادیم.
در اون مدارها حوادث، اتفاقات و رویدادهایی برای ما میافته که همه اون‌ها رو خودمون با افکارمون ایجاد کردیم.

چطوری اتفاقات و رویدادهایی برای ما میافته؟

?یعنی من در مورد همسایه، یک باور و فکری داشتم و دارم. از کودکی این فکر در ذهن من رفته. من این فکر رو تبدیل به انرژی کردم. این انرژی در اطراف من پخش شده و رفته هم‌جنس و هم شکل خودش را پیدا کرده. و به صورت اتفاقات داره در سر راه من قرار میده.?

?حالا شما صدتا خونه عوض کنید. تو هر خونه‌ای که برید همسایه بد گیرتون میاد. درمورد شغل، باور و فکری دارید که کلا شغل خوب وجود نداره. محیط شغلی خوبی وجود نداره. کلا آدم‌های خوبی سر کارتون نمیاد. کلا همکاران خوبی نخواهید داشت.?

?یک سری فکر در ذهن شما تبدیل به باور شده. باور تبدیل به انرژی شده. انرژی در جهان حرکت کرده و به شکل حوادث و اتفاقات داره در راه شما قرار میگیره.?

?دنیای ما دنیایی هست که دنیای انرژیکی هست. اینو چندین بار گفتم.
پس در جهان انرژیکی، ما نمیتونیم اتفاقات و حوادث رو به صورت شانس در نظر بگیریم.
?بلکه اون اتفاقات و حوادث همه نشأت گرفته از افکار ما هستند. یعنی ما خودمون اون‌ها رو تولید کردیم.
اما ما متوجه‌ش نبودیم چون خیلی‌هاش غیرارادی بوده.?
?به خاطر اون رفتار و باورهایی بوده که ما سال‌ها روشون تمرکز کرده بودیم.

 

?جهان به این صورت عمل میکنه که انقدر یک درسی رو به ما میده تا ما درسش رو بگیریم.?
اگر که من از این حوادث و اتفاقاتی که داره رخ میده درسش رو بگیرم. و سعی کنم که درسی رو که گرفتم بهش توجه کنم.
به قول معروف نمره‌شو بگیرم و پاسش کنم. دیگه این درس برای من تکرار نمیشه.?
من به این موضوع خیلی باور دارم:
اگر که ما این رو متوجه بشیم.
میتونیم جلوی اون حوادث و اتفاقات رو بگیریم.?

چه جوری میتونیم جلوی اتفاقات رو بگیریم؟

?با تغییر باورهامون.?

یعنی ما وقتی سیگنال‌های انرژی مثبت رو از طریق ذهن‌مون انتقال میدیم. اون اتفاق رو جلوشو میگیریم و مانعش میشیم و اتفاقات خوب رو پدید میاریم.?
?پس همه جهان در واقع در افکار و اندیشه‌های ما خلاصه شده.
ما برای اینکه جهان بیرون‌مون رو تغییر بدیم، باید جهان درون‌مون رو تغییر بدیم.?

?یک جمله معروفی هست که میگه:

اگر میخوای جهانت رو تغییر بدی، هر روز صبح خودت رو تو آینه ببین و خودت رو تغییر بده.
اون کسی که میتونه جهان تو رو تغییر بده تو آینه ست.?

به خاطر همینه که کار روی خودمون انقدر مهمه. اگر که من یک آدم خیلی فداکار و ایثارگری هستم. همیشه برای دیگران ارزش قائلم. همیشه بهشون محبت میکنم. دوستانم رو همیشه در روابطم در اولویت قرار میدم و خیلی محبت‌های بی‌دریغی انجام میدم. اما درنهایت محبتی نمیبینم و این اتفاق بارها و بارها برای من میافته.?

من باید یک لحظه فکر کنم چرا داره یک اتفاق برای من مدام تکرار میشه؟ از این دوست به اون دوست از این فرد به اون فرد. فکر میکنم. میشینم بررسی میکنم. کجای باور من ایراد داره؟?کدوم قسمت از ارتعاشات ذهن من هستش که احتیاج به بازسازی و تعمیر داره؟?

بعد میشینم بررسی میکنم که خب من برای چی دارم به این‌ها محبت میکنم؟

برای چی دارم به این‌ها توجه میکنم؟ نظام ارزشی من چیه؟ باور من چیه؟

??درنهایت شاید برسم به این نقطه که دلیلش این هستش که من برای خودم احساس ارزشمندی و لیاقت ندارم. من عزت نفس ندارم. عزت نفسم انقدر پایینه که برای تایید دیگران میام و به اون‌ها محبت میکنم.? برای اینکه تایید دیگران رو به خودم جلب کنم. جلب نظر اون‌ها رو بکنم. میام و بهشون محبت میکنم.? براشون هدیه میخرم.? بهشون توجه میکنم تا اون‌ها هم این عمل متقابل رو برای من انجام بدن. درنهایت من خوش‌حال و راضی باشم.? یعنی این احساس رضایت رو در بیرون دارم جست و جو میکنم.

??خب من وقتی که پیدا کردم ریشه‌ی این اتفاق و حادثه به دلیل کمبود عزت‌نفس، احساس ارزشمندی و لیاقت من هست. خب میام شروع میکنم روی این باورم کار میکنم. این باورم رو اصلاح میکنم. بعد ارتعاش خوب میفرستم. احساس لیاقت و ارزشمندی میکنم. وقتی این ارتعاش رو بفرستم دیگه این اتفاق برای من تکرار نمیشه.?

??یعنی دیگه هیچ انسانی سر راه من قرار نمیگیره که بخواد از محبت و احساسات من سو استفاده کنه. یا منو نادیده بگیره. اون وقت هست که احساس خوب از درون من سرچشمه میگیره. پس دیگه من نیاز به تایید دیگران از بیرون ندارم. من با این کارم تکرار درس‌های زندگی رو جلوشو گرفتم.?

این درمورد همه‌ی مسائل و باورها میتونه باشه:

?اون کسی که همسرش بهش خیانت میکنه.? اگر که نتونه این موضوع رو حل کنه. یعنی بشینه تحلیل و بررسی کنه? چرا این اتفاق افتاد؟ کجا من ارتعاش اشتباهی فرستادم؟ کجا من باور مخربی داشتم؟

?یعنی به خودش برگرده. نگاه کنه نه اینکه مقصر رو همسرش بدونه. اگر این کار رو بکنه. درس این موضوع رو گرفته و این درس دیگه براش تکرار نمیشه. اگر نگیره بعد از این حادثه اگر از همسرش جدا بشه و بره وارد رابطه دیگه‌ای بشه مطمئنا این ارتباط نادرست و این موضوع خیانت، بارها و بارها براش تکرار میشه.?

?دنیا به این صورت عمل میکنه که مثل یک پستچی حوادث و اتفاقات رو مثل نامه هر روز میاره در خونه ما میندازه. میندازه از زیر در توی خونه‌هامون. میگه بازش کن این اتفاق این پیام رو داره. این اتفاق این نشانه رو داره. باز کن درسش رو بگیر. واحدش رو پاس کن. اگر نامه‌رسون نامه‌ها رو بیاره با اتفاقات و حوادث.

✉️بعد من نامه‌ها رو اصلا بهش توجه و نگاه نمیکنم. رها میکنم و میرم دوباره کار خودم رو انجام میدم. میرم طبق افکار و باورهای خودم زندگی میکنم.

این نامه‌رسون وظیفه‌ش اینه که تا زمانی که من این پیام رو باز نکردم و نگرفتم. این نامه‌ها رو به صورت اتفاقات و حوادث برای من برای اینکه ما جلوی تکرار درس‌های زندگی رو بگیریم. باید مدارهای انرژیکی‌مون رو تغییر بدیم.??

تنها راه تغییر مدارهای انرژیکی‌مون

?این هستش که باورهامون رو تغییر بدیم.?
بیایم آینه رو بگیریم جلوی خودمون به خودمون نگاهی بندازیم. به افکارمون، ارتعاشات‌مون و احساساتمون نگاه کنیم.

وقتی که در درون خودمون صلح، آرامش، پذیرش و احساس خوب ایجاد شد. اتفاقات و حوادث به شکل‌های بهتر برای ما پیش میاد. ما درس زندگی رو گرفتیم و این درس دیگه برای ما تکرار نمیشه.?

پس یادتون باشه که ما باید تلاش کنیم. جلوی تکرار درس‌های زندگی رو بگیریم. و الا تا پایان عمرمون همچنان روی چرخه‌ای هستیم که دور خودمون میچرخیم و هیچ رشد و پیشرفتی نخواهیم داشت.

امیدوارم که درس‌های زندگی برای همه ما آگاهی‌دهنده و رشددهنده باشه.?
به الله یکتا میسپارمتون.??
حال خوب و اتفاقات خوب رو براتون آرزو میکنم.✨?

 

موفق باشید.?
نادری هستم؛«شبنم نادری»

 

تمرین درس بیست و هفتم

تکرار درس‌های زندگی
چله پروانگی

فایل صوتی درس سی و هفتم را از اینجا دانلود کنید⇓

[vc_column width=”1/2″][cz_button title=”چله پروانگی-درس سی و هفتم” btn_position=”cz_btn_block” icon_position=”after” text_effect=”cz_btn_show_hidden_icon” id=”cz_39589″ link=”url:https%3A%2F%2Fkarjol.ir%2Fwp-content%2Fuploads%2F2021%2F01%2Fparvanegi37.mp3″ sk_button=”font-size:15px;color:#000000;background-color:transparent;background-image:linear-gradient(45deg,#8bc34a,#7ad962,#e4a9bf);border-radius:0 15px 0 15px;” sk_hover=”color:#ffffff;” icon=”fa czico-178-check” sk_icon_hover=”color:#ffffff;” cz_button=””][vc_separator color=”custom” accent_color=”#8bc34a”][/vc_column][vc_column width=”1/2″][cz_music_player dark_text=”true” id=”cz_38671″ tracks=”%5B%7B%22title%22%3A%22%DA%86%D9%84%D9%87%20%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%B3%20%D8%B3%DB%8C%20%D9%88%20%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85%22%2C%22mp3%22%3A%22https%3A%2F%2Fkarjol.ir%2Fwp-content%2Fuploads%2F2021%2F01%2Fparvanegi37.mp3%22%7D%5D” css_width=”100%” sk_con=”background-color:#8bc34a;” sk_player=”background-color:#8bc34a;”][/vc_column]

این مطالب می تواند مفید باشد

Picture of دکتر شبنم نادری

دکتر شبنم نادری

‌حرفه‌ی اصلی من نویسندگی و تألیف هست و سال‌ها کتاب نوشتم و کار پژوهشی انجام دادم. شاعر، مدرس دانشگاه و فیلمنامه‌نویس هم هستم.

اشتراگذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *