همیشه یادمان باشد، قبل از آن که کاری را شروع کنیم باید دلایل شروع آن را بررسی کنیم. برای بررسی تکنیکهای کلیدی هدفگذاری نیز باید برای چند لحظه دست نگه داریم و به ذهنمان پاسخهایی را بدهیم.
اگر قبل از شروع هر کاری لحظهای درنگ کنیم و از خود بپرسیم چرا؟
قطعا مسیر درست تری را انتخاب خواهیم کرد.
مثلا بپرسیم:
چرا باید این کار را انجام دهم؟
چرا باید این حرف را بزنم؟
چرا باید این غذا را بخورم؟
چرا باید به فلان مکان بروم؟
چرا باید فلان فرد را ملاقات کنم؟
و چراهای متعدد دیگر…
چرا قبل از هر کاری ما باید به چرایی آن کار و عمل در ذهنمان پاسخ دهیم؟
زیرا
اول اینکه: اگر پاسخ قانعکنندهای برای خودمان نداشتیم، ممکن است آن عمل را انجام ندهیم.
دوم اینکه: اگر بتوانیم پاسخ خوبی برای چراهایمان پیدا کنیم، ذهن به کمک ما میآید. تا ما با تمرکز بیشتر بتوانیم آن عمل را به سرانجام برسانیم و نتایج بهتری کسب کنیم.
ایجاد چرایی و پاسخ به آنها میتواند در مواقع گوناگون در تصمیمگیریها و واکنشهایی که پیش میآید، کمک مهمی باشد. ما را به یک فرد مدبّر و تیزبین تبدیل کند.
حالا میخواهیم ببینیم که چرا باید برای خودمان هدف تعیین کنیم؟
اصلا “هدف” چیست و چه مزایایی دارد؟ که همهی موفقان، نخبگان، عالمان دینی و علمی، همیشه به داشتن آن تاکید کردهاند؟
مدام هم متذکر میشوند که باید برای خودتان هدفگذاری کنید.
این چرا، از چراهای مهمی است که باید حتما برایش یک پاسخ مستدل و قوی بیاوریم و ذهن را قانع کنیم. تا در طول مسیری که قرار است با کمک هم طی کنیم، از مسیر خارج نشوید. با بهانههای واهی از هدف صرف نظر نکنید.
پس این بخش را باید بادقت مطالعه کنید. اول از تعریف هدف شروع میکنیم که من آن را خیلی ساده کردهام.
هدف چیست؟
هدف همان خواستهای است که میخواهید به آن برسید. یعنی رسیدن به آنچه میخواهید و میتوانید باشید.
هدف همان تصاویر خوبیست که در ذهن، از خود و زندگی آینده خود ساختهاید.
هدف همان نتیجهایست که در اثر برنامهریزی، تلاش و پشتکار شما به دست میآید.
هدف یک خواسته، آرزو و وضعیتیست که دوست داریم آن را به دست بیاوریم. یعنی مقصدی که دوست داریم در آینده دور یا نزدیک به آنجا برسیم.
هدف مثل:
خط پایان پیروزی برای یک دونده است.
قلهی یک کوه برای یک کوهنورد است.
ایستادن روی سکوی قهرمانی برای یک وزنهبردار است.
گردن آویز طلا برای یک قهرمان المپیاد است.
جملهی یافتم یافتم است، یا نوری که بعد از تلاشهای زیاد توسط ادیسون روشن میشود.
یا کشف دارویی است که میتواند بیماریها را نجات دهد.
هدف یک نقطهایست که ما از دور آن را میبینیم و دوست داریم به نقطهی مطلوبمان برسیم.
به تعداد انسانهای روی زمین، هدفهای گوناگون وجود دارد.
هر کس آمال و آرزویش را در رسیدن به مطلوبی که هدف نام مینهد، میبیند.
و همین تنوع در اهداف و خواستههاست که جهان را مملو از شور و هیجان کرده است.
حالا که تعریف هدف را متوجه شدیم باید یک چرای دیگر هم بپرسیم. و آن این است:
چرا باید هدف داشته باشیم؟
کل موجودات عالم بر مبنای هدف در حال حرکت و جنبوجوش هستند.
ممکن است گاهی ما خودمان هم متوجه نباشیم که داریم بر پایهی مجموعهای از اهداف زندگی میکنیم.
هدفهایی پنهان و نامحسوس که ممکن است براساس عادات، عرف و روزمرگیها به وجود آمده باشند.
اهدافی که درمکانیزم وجودی هر موجودی نهفته است. چون جهان یک سیستم است و سیستم باید برمبنای یک استراتژی و هدف حرکت کند.
اما ما میخواهیم بدانیم چرا باید اهداف آشکار برای خود داشته باشیم؟
آیا ممکن است بدون هدفگذاری به موفقیت و نتیجهی عالی برسیم؟
داشتن هدف:
ما را صاحب برنامه میکند.
ما را صاحب انگیزه و شوق میکند.
قدرت و توانایی ما را برای انجام کارها زیاد میکند.
مانع مایوس شدن و ناامیدی ما میشود.
تمرکز ما را بالا میبرد.
ما را متمایز میکند.
به زندگی ما نظم میدهد.
توانمندیهای ما را آشکار میسازد.
چرا داشتن هدف در زندگی این قدر مهم است؟
داشتن هدف برای هر کس ضروری است. زندگی بدون هدف معنای خود را از دست میدهد.
مثل وقتی که میخواهیم به سفر برویم اما نمیدانیم به کجا؟
تا ندانیم مقصدمان کجاست، چطور میتوانیم حرکت کنیم؟ در چه راهی میخواهیم قدم بگذاریم و به کجا قرار است برسیم؟
البته باید بگویم که خیلی از افراد هستند که بیهدف زندگی میکنند. و هیچ وقت هم در زندگیشان هدفگذاری و برنامهریزی نکردهاند.
این افراد به قول معروف، باری به هر جهت هستند و منتظر پیشامدها و حوادثی هستند که آنها را پیش ببرد.
اگر از آنها درمورد برنامهی کاری، زندگی و… سوال کنید، پاسخی ندارند که بدهند و میگویند:” تا چی پیش بیاد!”.
این افراد هرگز به جایگاهی که دوست دارند و لیاقتش را دارند نمیرسند.
همیشه هم از شرایط کاری و زندگیشان ناراضی هستند و مدام هم گله میکنند.
دلیل این عدم آگاهی کاملاً واضح است. این آموزشها در جایی گفته نمیشود. به همین خاطر است که اکثریت مردم فقط از رویاهایشان صحبت میکنند. هر بار هم که برای خود هدفی تعیین میکنند، با ناکامی مواجه میشوند.
طبق آمار 97 درصد مردم جامعه هیچ رؤیا و هدفی ندارند. آنها تنها میخواهند زندگی را به نحوی بگذرانند و حاضر نیستند برای دستیابی به اهدافی متعالی برنامهریزی کنند.
آنها حاضر نیستند برای دستیابی به سطحی بالاتر، از خودگذشتگی کنند. اما جالب است بدانید که با وجود اینکه ۳ درصد از افراد جامعه اهدافی مکتوب دارند. تنها ۱درصد به اهداف خود متعهد هستند و آنها را محقق میکنند.
خبر خوب اینکه، شما که مشغول خواندن این مقاله هستید. از هماکنون جزو 3 درصد از افرادی قرار گرفتهاید. که تصمیم دارند با هدفگذاری و برنامهریزی امسال را متفاوت از سالهای پیش بگذرانند و نتایج متفاوتی بگیرند.
ضرورت هدفگذاری و ساختن تصویر ذهنی
شما باید تصویر ذهنی واضحی از آینده خود داشته باشید. شما باید دورنمایی شفاف داشته باشید. تنها در این صورت است که بدون هیچ انحرافی و با آخرین سرعت به اهداف خود دست مییابید.
اغلب مردم تمام توجهشان به شرایط فعلیشان است و هیچ دورنما و تصویر ذهنی برای آینده خود ندارند. این افراد به دلیل نداشتن یک هدف واضح، مدام کارهای مختلفی را امتحان میکنند. در هیچ کدام از آنها هم ثبات و پایداری ندارند.
برای فهم بیشتر این موضوع فرض کنید کشتی بدون سکانی داریم. این کشتی همراه با جریان آب حرکت میکند و به سنگها و صخرهها برخورد میکند.
درنهایت، سرگردان در وسط اقیانوس غرق میشود. اما داشتن یک هدف و تصویر ذهنی واضح از آیندهتان، شما را همانند یک قایق تندرو میکند. که هیچ موجی قادر به منحرف کردن آن نیست.
این قایق با آخرین سرعت پیش میرود و در کمترین زمان ممکن به هدف میرسد.
وقتی اهدافتان به وضوح مشخص باشد. شما اطلاعات کافی را به مغزتان میدهید. حال دیگر گویی چشمها و گوشهایی جدید دارید. دیگر به اتفاقات، مکالمات و ایدههایی که اطراف شما در جریان هستند، بیشتر توجه میکنید.
شما اهداف را به وضوح در ذهنتان تصویرسازی کردهاید. کار مغز این است که دنیای بیرون را با دنیای درون شما مطابقت دهد. هنگامی که اهدافتان به وضوح مشخص باشند. از این که ایدهها، فرصتها و افراد مناسبی در زندگی شما وارد میشوند تعجب میکنید.
ناپلئون هیل میگوید:
“اگر چیزی را بهوضوح تصور کنی، به آن باورواشتیاقی سوزان داشته باشی، برای تحقق آنچیز در زندگیات اجتنابناپذیر خواهید بود.”
اهداف واضح، مانند آهنربا عمل میکنند. آنها شما را در جهت خود جذب میکنند. هرچه سختتر برای رسیدن به آنها تلاش کنید، قدرت جذب آنها بیشتر میشود.
همان طور که در مقدمه توضیح دادیم. اکثریت جامعه هیچ هدف واضح و شفافی ندارند. آنها حتی یکبار حاضر نشدهاند، قلم و کاغذی را در دست بگیرند و اهداف ۱۰ سال آینده خود را بنویسند. آنها ترجیح میدهند روزها را یکی پس از دیگری بگذارند.
جیم ران میگوید:
”مردی میگوید: من جایی کار میکنم که بعد از اتمام کار دیروقت به منزل میرسم. باید چیزی برای خوردن داشته باشم. کمی تلویزیون تماشا کنم تا آرام شوم و به رختخواب بروم. نمیتوانم تا نصفه شب بیدار بمانم و برنامهریزی کنم و برنامهریزی کنم و برنامهریزی کنم.”
این گفتههای مردی است که از پرداخت هزینههای ماشین خود عقب افتاده است. او یک کارگر خوب، سختکوش و صادق است. اما درنهایت ورشکسته و خجالتزده میشود.
باید بهتر از یک کارگر خوب باشید. شما باید یک هدفگذار خوب باشید. چه بخواهید و چه نخواهید، شما در حال حاضر، یکی از بازیکنان در بازی زندگی هستید. باور کنید اگر اهدافی داشته باشید که برایشان تلاش کنید، این بازی زندگی بسیار هیجانانگیزی خواهد بود.
همان طور که جیم ران به ما گوشزد کرده است. تنها کافی نیست که فردی سختکوش و صادق باشیم. بلکه باید یک هدفگذار خوب نیز باشیم.
جیم ران مهمترین اصل برای دستیابی به موفقیت را هدفگذاری میداند.
او میگوید: هدفگذاری بیشتر از همه چیزهایی که من از آن روزهای اول یاد گرفتهام. تاثیر عمیقتری بر زندگی من داشته است.
تمام جنبههای وجود من (دستاوردها، درآمد، موجودی حساب، شیوه زندگی و حتی شخصیت) برای بهتر شدن تغییر کردند.
من کاملاً متوجه شدهام که تسلط برهدفگذاری میتواند تاثیرعمیقی در زندگی افراد داشته باشد.
دو راه برای مواجه با آینده وجود دارد. شما میتوانید با پیشبینی آینده با آن روبهرو شوید یا میتوانید هراس مواجه با آن را داشته باشید.
حدس میزنید که چه تعداد از افراد بیم مواجه با آینده را دارند؟
درست حدس زدید. بیشتر افراد.
شما این افراد را دیدهاید. همیشه نگران، نگران و نگران هستند. چرا این افراد این قدر نگران هستند؟
زیرا آنها وقتی را صرف طراحی آینده خود نکردهاند. از سوی دیگر، افرادی که با پیش بینی آینده با آن روبرو میشوند. آیندهای را برنامهریزی کردهاند که ارزش هیجانزده شدن را دارد.
آنها میتوانند آینده را در چشم ذهن خود ببینند و این آینده در نظر آنها فوقالعاده است. این آینده تصورات آنها را در برمیگیرد و به شدت آنها را به خود جذب میکند.
تمرین این درس:
لطفا در دفتر تمرینها لیستی از چراهای ذهنی خود درخصوص هدفگذاری بنویسید و به ترتیب به آن چراها پاسخ دهید. هیچ چرایی را بیپاسخ نگذارید.
با توجه به پژوهشهای روانشناختی، هدف در زندگی میتواند به افزایش طول عمر و حال خوش افراد کمک کند؛ ولی اگر این اهداف، SMART نباشند، ممکن است افراد را به
یک کارآفرین برای رسیدن به موفقیت باید چه رازها و نکاتی را بداند؟ آیا رازهایی هست که مطمئن باشیم با رعایت آنها به اهدافمان میرسیم؟» در این مقاله تصمیم دارم