چرا زنان از سطوح مدیریتی متوسط بالاتر نمیروند؟
امروزه زنان و مردان به صورت فعال نقشهای کاری و خانوادگی خود را برنامهریزی میکنند و انجام میدهند. اما رشد حرفهای مردان کمتر از زنان تحت تأثیر نقشهای چندگانه قرار میگیرد.
این امر باعث میشود مردان در شغل و حرفه خود بیشتر از زنان رشد کنند.
همچنین باعث میشود که سطوح مدیریتی زنان از حد متوسط بالاتر نرود.
امروزه نظریهپردازان به دنبال پیدا کردن نقش و تأثیر سایر نقشهای زندگی بر روی ماهیت شغل هستند. چراکه رشد حرفهای زنان متأثر از نقشهایی میباشد که آنها در زندگی دارند.
توسعه مدیریتی زنان اغلب بر روی افزایش مهارتهای آنها تمرکز دارد.
تا عواملی که بر اثر اشتیاق و علاقهمندی زنان برای پذیرش نقشهای مدیریتی ایجاد میشود.
تحقیقات نشان میدهد حتی زنانجوان و حرفگرا هم با وجود داشتن تعهد و آرزوهایمدیریتی بالا، با موانع بسیاری مواجه میشوند. به خصوص زنانی که آرزوی رسیدن به مقامهای بالای مدیریتی را دارند، با الزامات خانوادگی محدود میشوند.
در این محدوده سه نوع تعارض وجود دارد:
- تعارض مبتنی بر زمان انجام فعالیتهای کاری
- تعارض مبتنی بر فشار
- تعارض مبتنی بر نقش
تعارض مبتنی بر زمان
تعارض مبتنی بر زمان، وقتی پدیدار میشود. که زمان اختصاص داده شده به یک نقش، زمان لازم برای سایر نقشها را محدود میکند.
این یکی از دلایلی است که موجب میشود زنان از سطوح مدیریتی متوسط بالاتر نروند.
تعارض مبتنی بر فشار
تعارض مبتنی بر فشار، زمانی ایجاد میشود که نقشها با هم ناسازگار باشند.
به طوریکه فشار ناشی از یک نقش اضطراب انجام نقشهای دیگر را با مشکل مواجه میکند.
این عامل یکی دیگر از عواملی است که زنان از سطوح مدیریتی متوسط بالاتر نروند.
تعارض مبتنی بر نقش
تعارض مبتنیبر نقش زمانی ایجاد میشود که رفتارهای موردنیاز در یک نقش در تضاد با رفتارهای موردانتظار درنقش دیگر باشد.
فشار چند جانبه بر زنان عاملی است که موجب میشود زنان از سطوح مدیریتی متوسط بالا نروند.
دلایل کاهنده سطوح مدیریتی زنان
تحقیقات نشانمیدهند ادراک تعارض شغلی – خانوادگی یکی از مهمترین عواملکاهنده سطوح مدیریتی زنان و آرزومندی مدیریتی پایین در زنان است.
محققان با تحقیق از بین 207 دانشجوی دختر در ابتدای تحصیل و در انتهای تحصیل دریافتند. که نه تنها آرزوی پیشرفت شغلی در آنان کاهش یافته.
بلکه بسیاری از آنان به سمت حوزههای سنتی زنانه کشیده شدهاند.
به نظرمحققان آرزوی کمتر زنان برای پیشرفت شغلی نتیجۀ پیچیدگیهای برنامهریزی توأم با برنامهریزی برای شغل و تشکیل خانواده است.
در مصاحبهای که از بین 105 دانشجوی زن انجام شده است دریافتهاند.
ناسازگاری زمانبندی فعالیتهای لازم برای پیشرفت شغلی با زمان مورد نیاز برای پرورش فرزندان.
دلیل کاهش علاقمندی این زنان برای انجام شغلهای مدیریتی و کم شدن سطوح مدیریتی زنان شده است.
پذیرش این واقعیت که درگیری در نقشهای چندگانه یک سبک زندگی پیچیده و پراسترس را به دنبال خواهد داشت.
نیاز به برنامهریزی دقیق و در نظر گرفتن تداخل نقشهای شغلی و خانوادگی را ضروری میکند.
برنامهریزی نقشهای چندگانه چه نقشی در موفقیت زنان دارد؟
برنامهریزی نقشهای چندگانه، نقش اساسی در موفقیت شغلی و خانوادگی زنان دارد.
در مطالعهای دیگر محققان دریافتند که خودکارآمدی حرفهای با آرزومندی شغلی زنان جوان ارتباط مستقیم دارد. آنان پس از پیگیری تحقیقاتشان دریافتند.
خودکارآمدی حرفهای بالا در دبیرستان الزاماً با آرزومندی شغلی بالا پس از دانشگاه رابطهای ندارد.
بنابراین آرزومندی شغلی زنان و سطوح مدیریتی زنان، صرف نظر از سطح خودکارآمدی حرفهای آنان. ممکن است با ادراکی که از موانع خانوادگی دارند کاهش یابد.
محققان با مطالعه پیمایشی بین 92 دانشجوی دختر دریافتند. زنانی که برای ترکیب کار و مادری برنامهریزی میکردند.
و نگرش مثبتی درمورد مدیریت نقشهای چندگانه داشتند، ادراک کمتری از تعارض میان این نقشها داشتند. و باعث افزایش سطوح مدیریتی زنان شدهاند.
محققان با مروری بر مدلهای رشد حرفهای زنان، متغیرهایی را در توسعۀ شغلی زنان شناسایی کردند.
یکی از این متغیرها، موانع ادراک شدۀ خانوادگی میباشد.
محققان دریافتند زنانی که به یکپارچه سازی نقشهای شغلی و خانوادگی باور دارند.
در مقابل زنانی که به تفکیک این دو نقش اعتقاد دارند. موانع حاصل از نقشهای خانوادگی را نیز کمتر حس میکنند.
هویت افراد ترکیبی از نقشهای گوناگونی است که هر کدام به میزان متفاوتی برای فرد اهمیت دارد. هنگامی که نقشی برای فرد مهمتر میشود برآوردهسازی الزامات مربوط به آن نقش نیز اهمیت بیشتری مییابد.
به طوری که اعتماد به نفس بالا وابسته به برآوردهسازی موفقیت الزامات آن نقش خواهد بود. چرا که فرد از این نقش برای تعریف از خود و رابطۀ اجتماعی با دیگران استفاده میکند.
نقشهایی که بیشترین اهمیت را برای فرد دارد:
فرد تعهد بیشتری نسبت به آنها احساس میکند، از برجستگی بیشتری برای آن برخوردارند.
برخی افراد برجستگی نقش شغلی بیشتری دارند. در حالیکه برای برخی دیگر نقش خانوادگی برجستهتر است. برجستگی نقششغلی در فرد ازطریق میزان درگیریشغلی او(هم روانی و هم جسمی)و علاقۀ او به ارتقاء در سازمان شناسایی میشود.
برجستگی نقش شغلی بالا در فرد باعث میشود که او ارزش بیشتری به رضایت و پیشرفت حرفهای خود بدهد.
تا رضایت از سایر جنبههای زندگی. این امر فرد را ملزم میسازد که لذت از سایر جنبههای زندگی مثل خانواده را فدا کرده. و کمتر به آن توجه کند.
بنابرین یافتههای برخی از محققان حاکی از آن است. که برجستگی بالای نقش شغلی در فرد، آرزومندی مدیریتی بالا و سطوح مدیریتی بالا را در زنان بالا میبرد.
با این حال برخی از محققان در تحقیقات خود دریافتند.
حتی زنانی که برجستگی نقش شغلی بالایی دارند.
لزوماً سطوح مدیریتی و آرزومندی مدیریتی بالایی ندارند. دلیل این موضوع علاقۀ آنان به انعطافپذیری در شغل است.
به رغم اینکه زنان در این تحقیقات توانایی و جاه طلبیهای بالایی داشتند.
به دلیل علایق خانوادگی و تمایل به فرزند داشتن، به دنبال انعطافپذیری شغلی بودند.
بنابرین به نظر میرسد برجستگی نقش خانوادگی:
رابطه میان برجستگی نقش شغلی و آرزومندی مدیریتی را تعدیل میکند.
با پژوهش بین زنانجوان که چرا زنانجوان در بزرگسالی آرزوهای حرفهای خود را در حوزههای مردانه (مانند مدیریت) حفظ نمیکنند.
محققان دریافتند اکثرزنان به رغم توانایی و جاه طلبی بالا، آرزوی خود را از مشاغل مدیریتی به مشاغل زنانه تغییر دادهاند.
و مهمترین عامل این تغییر یه انعطافپذیری میباشد.
علاقه به انعطافپذیری به دلیل علاقمندی به پرورش فرزند و فرزند داشتن بود.
با فرزندآوری علاقه به پیشرفت شغلی در زنان کاهش مییابد.