بنیان‌گذار یک استارتاپ باید دوتا دیدگاه متضاد را در تعادل نگه دارد:
دیدگاه اول، احساس شکست در همه‌ی جوانب است.
دیدگاه دوم، آرامش ذهنی و آماده شدن برای شرکت در مصاحبه به علت موفقیت در کسب و کار است.
استارتاپ درحقیقت به معنی تردیدهای دائمی و تغییرات است. رقابت بالا، فشار بازار، سرمایه‌گذاران و مشکلات عملیاتی می‌توانند مانع تمرکز صاحب کسب و کار بر اهداف استراتژیک شوند.
به عبارت دیگر، تمرکز بر این اهداف می‌تواند اهمیت مشکلات عملیاتی را کاهش دهد.
چگونه می‌توانید همه امور را تحت کنترل داشته باشید؟
همیشه 7 سوال زیر را از خود بپرسید. این سوالات به شما کمک می‌کنند بر مسائلی که از اهمیت بالایی برخوردارند، تمرکز کنید و از نادیده گرفتن جزئیات بپرهیزید.
موسسان استارتاپ از معیارهای مختلفی مانند نرخ حفظ مشتری، متوسط فروش، رفتار کاربر در سایت و هزینه‌ها استفاده می‌کنند. ولی این اعداد به‌تنهایی کافی نیستند.
باید بدانید که آنها چطور بر کسب و کار شما تاثیر می‌گذارند. بنابراین باید برای همه جنبه‌ها از ابتدای راه‌اندازی کسب و کار، شاخص‌های کلیدی عملکرد شفافی تعیین کنید.
این امر، آسان نیست؛ زیرا هر کسب و کاری، شاخص کلیدی عملکرد مختص به خود را دارد.
به هیچ وجه از انجام این امر غافل نشوید.
بدون شاخص‌های کلیدی عملکرد، اعداد به موفقیت کسب‌وکار شما کمکی نخواهند کرد.
اگر اعداد کسب و کار خود را به‌صورت روزانه تحلیل کنید، می‌توانید تشخیص دهید که باید روی چه چیزی تمرکز کنید. اگر تعیین شاخص کلیدی علمکرد برای همه معیارها برای شما دشوار است. روی مهم‌ترین معیارها تمرکز کنید.
در غیر این صورت، کسب و کار شما ممکن است همه پول‌های شما را بسوزاند.
کسب و کارها به تحلیل‌های مالی(برای مثال، سود ناخالص و درآمد) و تبلیغاتی نیاز دارند.
سایر معیارهایی که می‌توانند در موفقیت کسب‌وکار به شما کمک کنند، به شرح زیر است:
نرخ پایداری کسب و کار نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. برای مثال تعداد تماس‌ها، تعداد جلسه‌ها و تعداد مشتری‌های از دست رفته و جدید، پایداری شما را نشان می‌دهند.
نرخ تبدیل شامل این موارد است: تعداد تماس‌هایی که به جلسه ختم شده‌اند. تعداد جلسه‌هایی که تبدیل به قرارداد شده‌اند و تعداد قراردادهایی که تمدید شده‌اند.
چگونه پروژه‌های فردی در درون کسب و کار، طبق برنامه پیش می‌روند؟
هر استارتاپی، فرضیه‌های مختلفی را آزمایش می‌کند. و بعضی اوقات، چندین جنبه از کسب‌وکار به‌صورت همزمان توسعه می‌یابند.
برای هر پروژه، یک سرپرست انتخاب کنید و پیشرفت پروژه را از طریق آنها رهبری کنید.
البته تصویر کلی شرکت را فراموش نکنید.
در وضعیت کنونی بازار، باید برای مرکز مدل کسب و کار خود و هزینه‌های تولید، زمان صرف کنید.
وضعیت روحی و روانی اعضای تیم من چگونه است؟
بدون داشتن یک تیم حرفه‌ای، معرفی کردن یک محصول یا خدمت عالی به بازار، غیرممکن است. رهبر تیم می‌تواند به اعضای تیم انگیزه دهد و روحی تازه در آنها بدمد.
همچنین برعکس این اتفاق نیز می‌تواند رخ دهد. رهبر تیم می‌تواند منشا سردرگمی، عصبانیت و استعفای اعضای تیم باشد.
در شرکت‌های حرفه‌ای به کارکنان سهام تشویقی داده می‌شود که نشان‌دهنده اعتماد شرکت به آن‌هاست. مزایایی مانند سهام تشویقی باعث می‌شود که کارمندان فکر کنند برای خود کار می‌کنند نه برای رهبر تیم.
معاشرت روزانه با کارمندان می‌تواند منجر به بازخوردهای جالبی شود.
عدم انجام چنین معاشرت‌هایی می‌تواند باعث بی‌انگیزگی تمام اعضای تیم شود.
ارزیابی نرخ پیشرفت کارمندان برای هر شرکتی از اهمیت بالایی برخوردار است.
برای موفقیت کسب و کار، ابتدا باید کارمندان خود را توسعه دهید.
رقبا چه کاری برای موفقیت کسب و کار خود انجام دادند؟
اخبار رقبای خود و موفقیت کسب و کار آنها را روزانه پیگیری کنید. بازدیدهای سایت آنها را بررسی کنید و منبع این بازدیدها را پیدا کنید.
شما می‌توانید نظرات حقیقی مشتریان آنها را در شبکه‌های اجتماعی مشاهده کنید.
نظرات مشتریان به شما در درک مشکلات و ضعف‌های آنها کمک می‌کند. چنین تحلیل‌هایی می‌توانند به شما در یافتن ترندهای جدید بازار که به علت تمرکز بر کالای خود، از آنها غافل شده‌اید، یاری کنند.
برای دستیابی به هدف بزرگ یا موفقیت کسب و کار خود چه کارهایی انجام داده‌ام؟
هر استارتاپی یک هدف بزرگ دارد تا از یک استارتاپ به یک تجارت موثر تبدیل شود.
روزهایی که با استرس و حل کردن مشکلات دست و پنجه نرم می‌کردید را فراموش نکنید.
بسیاری از شرکت‌های موفق قبل از دستیابی به موفقیت، چندین سال شکست خورده‌اند.
به شکست‌ها توجه نکنید و باید برای موفقیت کسب و کار خود سرسخت باشید.
به عبارت دیگر، باید مثل کنه به هدف بزرگ خود بچسبید.
برای آن که تا لحظه‌ای که به موفقیت دست پیدا کنید در بازار زنده بمانید، باید هر روز، یک قدم به سمت اهداف و موفقیت کسب و کار خود بردارید.
قدم‌های شما شاید خیلی کوچک باشند ولی هر قدمی در مسیر موفقیت و رشد کسب و کار، یک نقش مهم را ایفا می‌کند.
کدام مشکلات، مهم ترین مشکلات کسب و کار من هستند؟
یک لیست برای مشکلات بازار خود و یک لیست برای مشکلات درون کسب‌وکار تهیه کنید.
کدام یک از مشکلات شما کمرشکن هستند و چه مشکلاتی اصلا مهم نیستند؟
با چه روش‌هایی با این مشکلات، دست و پنجه نرم می‌کنید؟ کدام مشکلات را نادیده می‌گیرید و امیدوارید روزی خودشان ناپدید شوند؟ بهتر است دنبال دلایلی که مشکلات را اجتناب ناپذیر نشان می‌دهند، بگردید.
امروزه تکنولوژی بسیار پیشرفت کرده‌است و شاید برخی از تکنولوژی‌های جدید بتوانند مشکلات شما را به‌راحتی حل کنند.
وضعیت فعلی کسب و کار من از نگاه سایر افراد چگونه است؟
از نظرات همه‌ی افراد مانند کارمندان، مشتریان و مشاوران نسبت به کسب‌وکار خود جویا شوید. از آنها بپرسید آیا کسب و کار در حال پیشرفت است یا راکد مانده‌است؟
آیا همه نظری یکسان درباره وضعیت فعلی شما دارند؟
اگر نظرات مختلفی مشاهده می‌کنید، آنها را عمیق‌تر بررسی کنید. تا دلیل وجود این نظرات مختلف را پیدا کنید. اگر همه نظر یکسانی دارند. چند سوال برای آنها آماده کنید تا همه‌ی جوانب کسب‌وکار خود را بررسی کنید.
با توجه به پژوهشهای روانشناختی، هدف در زندگی می‌تواند به افزایش طول عمر و حال خوش افراد کمک کند؛ ولی اگر این اهداف، SMART نباشند، ممکن است افراد را به
یک کارآفرین برای رسیدن به موفقیت باید چه رازها و نکاتی را بداند؟ آیا رازهایی هست که مطمئن باشیم با رعایت آنها به اهدافمان میرسیم؟» در این مقاله تصمیم دارم
