چرا زنان دیرتر از مردان کسب و کارشان را شروع می‌کنند؟
درجواب این سوال می‌توان گفت:
درحالی‌که در یک محیط مشترک، زنان و مردان دو دنیای کاملا متفاوت را تجربه می‌کنند.
در شاخه‌های مختلف تجاری و اقتصادی 78 درصد زنان با کاری برابر با مردان درآمد کمتری به دست می‌آورند.
در حالیکه زنان بیشتر از 51 درصد نیروی کار شرکت‌های تجاری را تشکیل می‌دهند.
اما چرا زنان دیرتر از مردان کسب و کارشان را شروع می‌کنند؟ مسئله به صورت عمومی پذیرفته شده است که زنان باید مشکلات مالی بیشتری درمقایسه با مردان داشته باشند.
در کسبوکار باید بیاموزیم که دنیای مردان، با دنیای زنان بسیار متفاوت است.
این تفاوت ناشی از تفاوت در نظام خلقت هست. اتفاقا وجود تفاوت‌ها در جهان هستی، زیبایی آن را بیشتر کرده است.
نباید با شنیدن کلمه “تفاوت”، موضع‌گیری کرد.
تفاوت زنان و مردان
مسئله‌ی مهم این است که باید این “تفاوت‌ها” را جدی بگیریم و به آن توجه کنیم.
اما در پاسخ به این سؤال که:
چرا زنان دیرتر از مردان کسب‌و‌کارشان را شروع می‌کنند؟
به چند نکته و دلیل اصلی می‌توان اشاره کرد.
1- زنان نیاز به حمایت و تایید دارند
زنان همواره نیاز به تایید و حمایت دارند. برای شروع هر کاری جوانب و اتفاقات مختلف آن را از هر جهت بررسی می‌کنند.
ایده‌ی خود را با چند نفر مطرح می‌کنند.
اگر دوستان، اطرافیان و نزدیکان‌شان ویا حتی افراد غریبه‌ای که سر درد و دل را با آن‌ها باز کرده‌اند. آن را مورد تایید قرار دهند. آن گاه تصمیم به اجرای آن ایده می‌گیرند.
2- تفکرات سنتی و پیش‌فرض‌های موجود در جامعه
یکی از مهم‌ترین دلایل برای زنانی که می‌خواهند کسبوکار شان را شروع کنند اما همیشه در تردید هستند. نوع نگاه جامعه به فعالیت و تلاش زنان برای داشتن استقلال مالی است.
مانند این تفکر که می‌گوید: زن متعلق به خانه است و وظیفه‌ی اصلی‌اش بچه‌داری و همسرداری است. و مرد مسئول کار و درآمدزایی و حمایت از زن است.
درنتیجه زنان برای شروع همیشه با موانع این‌چنینی که از سوی غالب افراد جامعه نیز مورد تایید است، مواجه شده‌اند.
دست و دل‌شان نرفته تا بخواهند با وجود این تفکرات، سنت‌شکنی کرده و پا به عرصه‌ی کسبوکار بگذارند. در ادامه مطلب چرا زنان دیرتر از مردان کسب و کارشان را شروع می‌کنند؟
3- قدرت ریسک‌پذیری کمتری دارند
پرواضح است که زنان نسبت به مردان، قدرت ریسک‌پذیری کمتری دارند.
در اکثر مواقع ترس از شکست سبب شده است تا هرگز شغل دلخواه خود را راه‌اندازی نکنند.
و وارد سرمایه‌گذاری مالی نشوند. چون زنان نسبت به مردان از ملاطفت بیشتری برخوردار هستند. در هنگام عقد قرارداد، مذاکره، امور مالی و چانه‌زنی با مشتری.
ممکن است بدون در نظر گرفتن مفاد قانونی یا داشتن اعتماد بدون دلیل، دچار تعجیل در تصمیم گیری و انجام تصمیمات نادرست شوند.
همین عامل که خودشان هم خوب به آن واقف‌ا‌ند. سبب می‌شود که ترس ریسک‌پذیری شان بالا رفته و هرگز به شروع یک کسبوکار فکر نکنند.
4- خودشان را باور ندارند
زنان جامعه‌ی ما، خودشان و توانایی‌ها و ظرفیت‌های فوق‌العاده خودشان را باور نداند.
متاسفانه کمبود خودباوری در زنان به‌خصوص زنان کشورهای جهان‌سوم که همواره به دلایل تفکرات سنتی از جامعه دور نگه‌داشته شده‌اند.
یکی از دلایل مهمی است که سبب می‌شود زنان برای داشتن استقلال مالی و راه‌اندازی یک کسبوکار همیشه با تردیدهای مختلف و موانع فکری و قانونی روبه‌رو باشند.
زنان جامعه ما ممکن است با وجود مدارک تحصیلی، انگیزه، هوش، خلاقیت و صدها ویژگی مثبت دیگر. خودشان را از مردهایی که حتی همطراز تحصیلی و علمی با آن‌ها نیستند پایین‌تر بدانند.
5- مسؤلیت‌های خانوادگی
احساس مسئولیت‌پذیری و تعلق
احساس مسؤلیت‌پذیری و تعلق زنان به همسر، فرزندان و خانواده بسیار پررنگ و مهم است. این دلیل به‌تنهایی می‌تواند عامل مهمی برای تاخیر در راه‌اندازی یک کسبوکار مستقل برای زنان به شمار رود.
یک زن خود را در درجه اول یک همسر، یک مادر، یک فرزند خوب برای پدر و مادرش می‌بیند. سپس به نقش‌های بیرون از این چهارچوب می‌اندیشد.
درمقایسه با مردان، زنان سعی می‌کنند. با کاهش ساعت کاری خود، وقت بیشتری برای تربیت فرزندان یا مراقبت از پدر و مادر داشته باشند. حتی برای این فداکاری به آینده مالی خود و عواقب بلندمدت احتمالی آن فکر نمی‌کنند.
کارنکردن به معنای دریافت کمتر است و دریافت کمتر، یعنی سرمایه‌گذاری کمتر.
6- زنان به جای سرمایه‌گذاری پس‌انداز می‌کنند
زنان عادت دارند پول‌هایشان را پس‌انداز کنند. برخلاف مردان که تمایل چندانی به ذخیره‌سازی پول ندارند و ترجیح می‌دهند پولشان را در کاسبی سرمایه‌گذاری کنند.
زنان بیشتر به ذخیره کردن پول تمایل دارند و این ذخیره را کمتر به سرمایه‌گذاری تبدیل می‌کنند. پول‌های نقد آن‌ها برای وسایلی صرف می‌شود که دوست دارند بخرند.
و این گونه در زمینه سرمایه‌گذاری بین زنان و مردان شکافی عمیق ایجاد می‌شود. همه این‌ها در حالی‌ست که لزوما نمی‌توان گفت مردان، درمقایسه با زنان، سرمایه‌گذاران بهتری هستند!
با توجه به پژوهشهای روانشناختی، هدف در زندگی می‌تواند به افزایش طول عمر و حال خوش افراد کمک کند؛ ولی اگر این اهداف، SMART نباشند، ممکن است افراد را به
یک کارآفرین برای رسیدن به موفقیت باید چه رازها و نکاتی را بداند؟ آیا رازهایی هست که مطمئن باشیم با رعایت آن‌ها به اهدافمان میرسیم؟» در این مقاله تصمیم دارم
